گاهی دلم برای خودم تنگ میشود. شاعر شنیدنی است. همواره عشق. هوا دونفره هم که باشد در من جمعیتی است. یه حرف یه حرف حرفای من کتاب شد. من زندهام هنوز غزل فکر میکنم. گزیدهای از پنج کتاب در یک کتاب. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود - به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی. عنوان: گاهی دلم برای خودم تنگ میشود؛ شاعر: محمدعلی بهمنی؛ تهران، دارینوش، چاپ دوم ، در ص،؛ شابک: ؛ موضوع: شعر فارسی معاصر، قرن 20 م. در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست؛ خوشا به حال.
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود - به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟. تکاندن برف از شانه های آدم برفی. بهترین اشعار برای تو که نیستی. به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. محمدعلی بهمنی. حافظ هم اگر بود، شاید امروز غزل پست مدرن می سرود، غزل نو؛ همانی که محمدعلی بهمنی می سراید. وقتی نخستین شعر کسی وقتی که نُه سال دارد، چاپ می شود و آدم از آن سن و سال با کسانی چون فریدون مشیری همنشین می شود، تعجبی ندارد که غزل، همه زندگی اش شود و او را با غزل بشناسند. منی که پُر شدنی نیستم به خاک بریزان. *. خَلاف لافِ من ،- ای قافِ عشق! بانوی اول. به اشتباه مکن هدیه ام برای کنیزان. هوایی تووآن لحظه های مرزستیزم. وازحصار خود،- این رفته تا همیشه -،گریزان. تو دشمنی کن مگذار درسکوت بپوسم. تو دوستی کن و برخویشتن مرا به ستیزان.
0コメント