شب و نازی ‚ من و تب. شاعر حسین پناهی. من: همه چی از یاد آدم می ره مگه یادش که همیشه یادشه یادمه قبل از سوال کبوتر با پای من راه می رفت جیرجیرک با گلوی من می خوند شاپرک با پر من پر می زد. علیرضا خمسه. وقتی مجموعه شعر من و نازی حسین پناهی چاپ شد ، وجهه دیگری از شخصیت اوپیدا شد که قبل از آن چون سایه از خیال به دنبال کیستی و چیستی خود ازکهگیلویه به تهران کوچ کرده بود و در تلویزیون و سینما و تئاتر به جست و جو. من و نازی. حسین پناهی. و 20 نمایش "پرده‌خوانی عشق و سنگ" چیستا یثربی در سالن سایه و ساعت 16 و 19 نمایش "فیل" بهناز نازی در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر اجرا می‌شوند.
من و نازی.. حسین پناهی دژکوه شاعر و نویسنده وکارگردان و بازیگر ایرانی بود.حسین پناهی به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می‌بارید و طنز تلخش بازیگر نقش‌های خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود و این شاعرانگی در ذره‌ذره جانش نفوذ. من و نازی / حسین پناهی/ انتشارات دارینوش. می دونم که با شعرهای حسین پناهی آشنا هستید، اما احساس کردم در سالگرد حسین پناهی ،بهتر باشه تو وبلاگمون یادی ازش بکنیم. من تصمیم گرفتم کتاب من و نازی رو معرفی کنم که به اعتقاد خیلی ها مهم ترین دفتر شعر حسین پناهی ست. سنگ با نگاه من برفو تماشا می کرد. سبز بودم درشب رویش گلبرگ پیاز. هاله بودم در صبح گرد چتر گل یاس. گیج می رفت سرم در تکاپوی سر گیج عقاب. نور بودم در روز. سایه بودم در شب. بیکرانه است دریا. کوچیکه قایق من. های.
0コメント